توضیحی کوتاه از کتاب آتشکده
شاعر: آزاده عبدی
تولید کننده: انتشارات بابان آرت
چشمهای روشنم را میسپارم دست خواب
تا نبیند بیش از این رویای خود را در سراب
مردمکهای سیاهش بس که خون دل بدید
وقت باریدن به جای اشک میریزد شراب!
مست میگردد تمام پیکرم از جام درد
نامهی اعمال من حدّش رسیده تا نصاب!
آنقَدَر درگیر تشخیصم میان گرگ و میش
چشمهایم همچو مرواریدِ خیس در زیر آب!
در پی دیدار با یک آشنا بیطاقتم
از کجا پیدا کنم یک دوست از زیر نقاب!
بازی چشم بستن و قایم شدن در کودکی
عادتم داده به تنهایی در این عهد شباب
نی نی چشمان من در حسرت هم بازیاش
میشمارد گلّهها را تا برآید آفتاب ( تولید شده در انتشارات بابان آرت )
سوزش چشم مرا درمان نباشد غیرِ اشک
خانهی رویاییاش را ساخته روی حباب!
قصهی چشمان من کابوس چشمی دیگر است
زلف من روشن نگشته در میان آسیاب!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.